دره ی خاموش..

پلک ها را بتکان...کفش به پا کن و بیا تا جایی که پر ما به انگشت تو هشدار دهد..

دره ی خاموش..

پلک ها را بتکان...کفش به پا کن و بیا تا جایی که پر ما به انگشت تو هشدار دهد..

یقیین دارم که می مانی

شبیه برگ پاییزی پس ازتو قسمت بادم
 

خداحافظ ولی هرگزنخواهی رفت از یادم
 

خداحافظ واین یعنی دراندوه تو میمیرم
 

دراین تنهایی مطلق که میبنددبه زنجیرم
 

وبی تولحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
 

وبرف ناامیدی برسرم یکریز می بارد
 

چگونه بگذرم ازعشق ازدلتنگی هایم؟
 

چگونه میروی بااینکه میدانی چه تنهایم؟
 

خداحافظ تو ای همپای شبهای غزل خوانی
 

خداحافظ به پایان آمد این دیدارپنهانی
 

خداحافظ بدون تو گمان کردی که می مانم
 

خداحافظ بدون من یقیین دارم که می مانی



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد