دره ی خاموش..

پلک ها را بتکان...کفش به پا کن و بیا تا جایی که پر ما به انگشت تو هشدار دهد..

دره ی خاموش..

پلک ها را بتکان...کفش به پا کن و بیا تا جایی که پر ما به انگشت تو هشدار دهد..

من جای راه رفتن پرواز می کنم




من ، روز خویش را با آفتاب روی تو ، کز مشرق خیال دمیده ست آغاز می کنم ،
 من با تو می نویسم و می خوانم ،
من با تو راه می روم و حرف می زنم ،
وز شوق این محال که دستم به دست توست ،
 من جای راه رفتن پرواز می کنم
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد