دره ی خاموش..

پلک ها را بتکان...کفش به پا کن و بیا تا جایی که پر ما به انگشت تو هشدار دهد..

دره ی خاموش..

پلک ها را بتکان...کفش به پا کن و بیا تا جایی که پر ما به انگشت تو هشدار دهد..

این منم



این منم پنهانترین افسانه ی شبهای تو 

آنکه در مهتاب باران شوق پیدایی نداشت
خواستم تا حرف خود را با غزل معنا کنم
زیر باران نگاهت شعر معنایی نداشت

نظرات 1 + ارسال نظر
باز هم سکوت میکنم...باز هم سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:08 ب.ظ http://moon2011.blogsky.com/

آه ، کلمه ای کوتاه اما سخنی است که سرِ دراز دارد . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد